تو عاشق نبودی به قلم سمیه هرمزی
پارت هفتاد و ششم
زمان ارسال : ۸۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 13 دقیقه
الان دومین روزه که که انتقال داده شدم به تهران و می دونم الان دیگه همه فهمیدن موضوع رو.اما من تو این دو روز خودم رو برای پایان دادن آماده کردم و می دونم از این لحظه به بعد چیزی برای از دست دادن ندارم.بالاخره انتظار به پایان می رسه و من تو اتاق باز پرسی و در اولین بازجویی هر چند برام از مرگ هم سخت تر بود اقرار می کنم که مسبب مرگ رعنا بودم و تمام.به چیزی اقرار کردم و پا تو مسیری گذاشتم که دیگه
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
ساناز
00❤️❤️❤️❤️